ششم اسفند97

ساخت وبلاگ

دیشب یهو بعد یه سکوت طولانی بی هیچ حرف اضافه ای گفت:

'هنوز باورم نمیشه'

سکوت کردم و تو دلم گفتم بابایِ تو بود... ولی منم هنوز باورم نمیشه.. نبودنش.. ندیدنش...


برچسب‌ها: همسرانه

ششم اسفند97...
ما را در سایت ششم اسفند97 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gh00r بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 16:18

ذهنم پر حرفههی تو ذهنم با خودم حرف میزنمانگار یه گلوله کاموا انداختن تو مغزم و هی قلش میدن و نخا توی هم گره میخوره_دیروز و چالشای فرزندی.. پسری نمیخواست بره مهد.. نرفت.. از گوشی محروم شد.. من و باباش با مشاور صحبت کردیم.. راه حل دارد.. و اینکه این بچه از فوت آقاجونش آسیب دیده و باید باهاش مدارا کنیم.. کنار بیاد._پسر کوچیکه دیروز عصر دوساعتی گریه میکرد.. و حدسم این بود جاییش درد میکنه.. پروفن دادم و آروم شد.. نصفه شب دیدم چشم راستش یه کم عفونت کرده.. فعلا چیزی نیست و خوابیده.. و کاش جمعه که داداششو بردیم متتصص اطفال.. کوچیکه هم برده بودیم یه معاینه بشه.._یکی از دوستای مجازی که از زمان بارداری پسر اولی باهم دوستیم و ارومیه هست.. فردا میاد شهرمون..خیلی دوست دارم ببینمش.. و از اون طرف شدید استرس گرفتم.. همیشه برای دیدار اول اینجورم.. و بعد خیلی اخت میشم و پرحرف.._چقد از حرف پرم..برچسب‌ها: من, پسراولی ❤️, پسردومی ❤️ ششم اسفند97...
ما را در سایت ششم اسفند97 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gh00r بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 16:18

دلم جاده ی شمال.. هوای ابری و مه گرفته..

دستفروشایی که کنار جاده میوه میفروشن..

هوای خنک.. نم بارون..

پیاده روی تو اون هوا.. کنار جاده..

دلم اینارو میخواد... ششم اسفند97...

ما را در سایت ششم اسفند97 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gh00r بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1402 ساعت: 16:18